ستایش عسلیستایش عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

زندگی مامان و بابا:ستایش عروسک

اولین بهار مسافر بهاری من

سلام مامان جون.امروز 28 اسفنده و فقط 1 روز دیگه به سال نو مونده و چون ما داریم بعد از ظهر میریم و نمیتونم واست بنویسم گفتم فعلا یه چیزی بنویسم تا بعد که جشن 9 ماهگیتو که شب عیده خونه مامان گلی گرفتیم بیام عکساتو بذارم گل همیشه بهارم.تازشم حال مامان امروز اصلا خوب نیست چون مسموم شده از صبح بابایی مرخصی گرفتن مارو بردن دکتر و بهم سرم وصل شد الانم فقط به خاطر تو اومدم پشت سیستم.هم بابایی نازت و هم تو دخمل طلا رو خیلییییییییی دوست دارم و عیدتون پیشاپیش مبارک عشقای من!!! بوس به روی ماه هردوتون!!
28 اسفند 1390

خوش اومدی عشق ما...

  خوش اومدی عشق ما...     *** ان هو الا ذکر و قران مبین ***     ستایش عزيزم بالاخره انتظار به پايان رسيد   وقتي امدي همه اشك شوق از چشمانشان جاري و گلخند اميد بر لبانشان نقش بسته بود و دست نيايش به درگاه خداي مهربان بلند كرده بودند وحمد وسپاس خود را نثار درگاهش ميكردند ...  (گویند که بدن انسان می تواند در هر شرایطیحداکثر تا ٤٥ واحد درد را تحمل کند/اما زمان تولد یک زنتا ٥٧ واحد درد را احساس میکند!این واحد درد معادل شکسته شدن همزمان ٢٠ استخوانه!) اري روز 2شنبه 30 خرداد  ساعت 8:30(زيباترين روز تقويم زندگيمان) تو امدي وبا امدنت عش...
20 اسفند 1390
1